alter

bridge

alter

bridge


My hope is on fire, my dreams are for sale

I dance on a wire, I don't want to fail her
I walk against the stream, far from what I believe in
I run towards the end, trying not to give in

She's lost in the darkness, fading away
I'm still around here screaming her name
She's haunting my dream world, trying to survive
My heart is frozen, I'm losing my mind
Help me, I'm buried alive, buried alive



نظرات 4 + ارسال نظر
me6 یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 20:24

هرجا دلت شکست خودت شکسته هاشو جمع کن ...
تا کسی منت دست زخمیشو سرت نزاره ...!!!

me6 یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 13:17

بـــرای تصـــاحبت نمـی جنگـــم !

احاطــه ات نمی کنـــم تــا مــال مــن شـــوی!

بـا رقیـــبان نمی جنگـــم !

عشـــق تملـــک نیـــست ، تعلــــق اســـت!

ولـــی اگـــر بیایــی و بمانـــی،

بـــرای بــا تـــو مانـــدن ، بــا دنیــــا می جنـــگم

me6 یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 13:13

بعضی وقتها خداحافظ یعنی:نزار برم...
یعنی:برم گردون...
یعنی:سفت بغلم کن...
و
سرمومحکم بچسبون به سینه ات و
بگو:
خداحافظ وکوفت...
خداحافظ وزهرمار...
بیخود کردی میگی خداحافظ!
دفعه آخرت باشه!!
"مال خودمی"

me6 یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 13:12

وصیت کرده ام بعد از مرگم؛ همراه من
دوتا فنجان چای هم دفن کنند!!
شاید صحبت های من با خدا به درازا کشید...
بهرحال دلخوریها کم نیست ازبندگانش ...
همانهایی که بی اجازه واردشدند
خودخواهانه قضاوت کردند
بی مقدمه شکستند
وبی خداحافظی رفتند!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.