alter

bridge

alter

bridge


I used to think one day we’d tell the story of us,

من فکر میکردم یه روزی ما داستانمون رو میگیم

How we met and the sparks flew instantly,

چطوری ملاقات کردیم و یکدفعه بینمون جرقه ای خورد

People would say, “They’re the lucky ones.”

مردم میگن: اون ها زوج  خوش شانسی  هستند

I used to know my place was a spot next to you,

قبلا میدونستم جای نشستن  من  کنار تو بود

Now I’m searching the room for an empty seat,

حالا اتاق رو میگردم برای یه صندلی خالی

‘Cause lately I don’t even know what page you’re on.

چون اخیرا  حتی نمیدونم  چه صفحه ای هستی

Oh, a simple complication,

اوه یه  سردرگمی ساده

Miscommunications lead to fall-out.

متوجه نشدن همدیگه  موجب  از بین رفتن رابطمون شد

So many things that I wish you knew,

خیلی چیزا هست که آرزو میکنم میدونستی

So many walls that I can’t break through.

دیوارهای زیادی هست که نتونستم ازش رد بشم

Now I’m standing alone in a crowded room and we’re not speaking,

حالا من تنها ایستادم توی یه اتاق شلوغ و ما صحبت نمیکنیم

And I’m dying to know is it killing you like it’s killing me, yeah?

و من دارم میمیرم تا بدونم  این تو رو آزار میده همونجوری که منو آزار میده

I don’t know what to say, since the twist of fate when it all broke down,

نمیدونم چی بگم,از وقتی که سرنوشت تغییر کرده وقتی همه چی خراب شد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.